صحیفة الارشاد (کتاب)صحیفة الارشاد ( تاریخ افشار کرمان- پایان کار صفویه) اثر محمد مؤمن کرمانی است که تاریخ افشار کرمان- خصوصا اسماعیل خان و شاهرخ خان در پایان کار صفویه-، جنگهای بلوچستان ، قندهار و هرات را بیان میدارد. ۱ - معرفی اجمالیزبان کتاب فارسی و پر از جمله پردازیها، القاب و توضیحات اغراق آمیز است که به دستور شاهرخ خان افشار (مشهور به شاهرخ خان طغراجه) تالیف شده و در واقع علت توجه وی به تحریر این تاریخ ، ضبط تاریخچه خانوادگی خود بوده است. ۲ - ساختارکتاب از دو بخش کلی تشکیل میشود: مقدمه مصحح، شامل نه بخش و متن صحیفه که حوادث سی و یک ساله سالهای ۱۱۰۵ تا ۱۱۳۶ ق را به ترتیب هر سال و وقایع آن بیان میکند که قرار بوده در یک مقدمه و پنج مقاله تنظیم شود، ولی به دلیل حملات افاغنه و آشفتگی اوضاع ناقص مانده است. علاوه بر آن، کتاب چند جا افتادگی دارد که ظاهرا صفحات آن محو شده است. این اثر خط مؤلف نبوده و توسط محرر دیگری با خط نستعلیق شکسته دیوانی نوشته شده که مشتمل بر سه کتاب است: کتاب میرزا ابراهیم خبیصی در تاریخ سلجوقیان ، تحت عنوان «سلجوقیان و غز کرمان»، کتاب میر محمد سعید مشیزی ، تحت عنوان «تذکره صفویه کرمان»، و صحیفه الارشاد. چنان که به نظر میرسد محرر هر سه نسخه را دردست داشته و به خاطر علاقه به تاریخ سرزمین خویش، به جهت ادامه سیر تاریخ در کرمان، هر سه کتاب را در یک جلد برای خود تحریر کرده است. ۲.۱ - شروع کتابشروع کتاب با قصهای در باب امیر تیمور گورکانی است که البته افسانه آمیز بوده و در کتب تاریخی بدان پرداخته نشده است و چه بسا برگرفته از «تیمورنامه» بوده و مؤلف هم خواسته ارتباطی میان تیمور و کرمان پیدا کرده باشد. با اینکه کتاب به تقلید از ساقی نامهها و مغنی نامهها، بر وزن شاه نامه میدان جنگ را توصیف میکند، ولی بعضی تعبیرات واصطلاحات آن لطیف و تازه است. تعبیرات کتاب در باب طوایف افغان و بلوچ، چیزی است که نماینده نظر اولیای صفوی آن زمان است و عباراتی از قبیل «مخاذیل و ملاعین شقاوت آیین، قوم ستم شعار بد مآل و...» زیاد در باره آنها به کار رفته است. صحیفه الارشاد از اوضاع اجتماعی کرمان نیز غافل نبوده و آن را به خوبی بیان میکند. اطلاعات جالبی نیز از شهر کرمان و اوضاع آن سامان- خصوصا بم و نرماشیر- که پشتوانه لشکر کشیهای صفویه به قندهار بودند، میدهد. [۱]
صحیفة الارشاد، ملا محمد مومن كرمانى، ص۵-۴۸۸.
۳ - گزارش محتوامقدمه که بسیار مفصل بوده و تقریبا نصف کتاب را در بر میگیرد، تاریخ افشارهای کرمان، از ابتدای برآمدن تا دوران مصدق و ملی شدن صنعت نفت و نقش کرمان در این وقایع را به تفصیل بیان میکند. تیرههای افشار، رشد سیاسی و نظامی افشارها و درگیریهای آنان با اقوام بلوچ و افغان، از جمله مطالبی است که در مقدمه بدانها اشاره میشود. مصحح کرمان را «پاشنه آشیل و چشم اسفندیار» حکومت صفوی معرفی میکند، چرا که سقوط اصفهان در واقع از طریق کرمان و بلا فاصله بعد از سقوط آن صورت پذیرفت. نقش کرمانیها در تهیه مقدمات مشروطیت علی الخصوص مجد الاسلام کرمانی- که تاریخی هم در باب مشروطه نوشته- از دیگر مطالبی است که مصحح بدان بالیده و سعی کرده است آن را در زمره افتخارات کرمانیها بگنجاند. سرانجام نیز نقطه پایان کار افشارها در کرمان را، فعالیتهای سیاسی مجد الاسلام و مجد زاده (وکیل مصدق) درجریان ملی شدن نفت ، معرفی میکند. در واقع میتوان چنین ادعا کرد که مقدمه، خود کتاب مفصلی است که در پی بیان تاریخ کرمان و اهمیت این خطه در تحولات و تاریخ معاصر ایران میباشد. متن نیز بعد از ذکر مفصل بلوکات تابعه کرمان که مشتمل بر هفت بلاد از جمله شیوشکان، قلعه کوه، گواشیر بردسیر و... بوده، حاکمانی که از سال ۱۱۰۵ تا ۱۱۳۶ ق در کرمان حکومت میکردند، به همراه سال، طریقه عزل و نصب و اقداماتی که انجام دادهاند، از قبیل شاه ویردی خان، رضاقلی خان، محمدعلی خان رکاب دار، گرگین خان، لئون میرزا، مرتضی قلی خان افشارسعدلو و گداعلی خان را به ترتیب ذکر میکند. شکایت کرمانیان به پایتخت، ملاقات میرزا عبد الرشید با سران بلوچ، قتل سپه سالار گرجی و از دست رفتن قندهار، از دیگر وقایع مهم مطرح شده میباشند. ۳.۱ - داستانهای کتابداستانهای کتاب اغلب عبرت آموز و بعضی دست اول است، از آن جمله داستان رفتن سپه سالار به باغ ارغستان قندهار و توطئهای که میر ویس افغان برای قتل او میکشد، واقعا دقیق و منحصر به فرد است. کتاب اشاراتی به بعد از روزگار صفویه و حتی نادرشاه (طهماسب قلی) و شاه طهماسب دوم هم دارد. در مورد امیر تیمور آمده است که وی قبل از به سلطنت رسیدن به عنوان تاجر وارد کرمان میگردد. شبی در خانه سلطان جواهری (از اهالی کرمان) مهمان شده و در آنجا مشغول قاب اندازی (بازی امیر و وزیر) میشوند. هر دفعه که نوبت قاب به تیمور میرسد، امیر میشده و از اول بازی تا آخر، امیر میمانده. سلطان جواهری که فردی دانا و با کمال بود، از مشاهده این امر تعجب کرده و به فکر فرو میرود. از قضا نوبت قاب اندازی که به سلطان میرسد، دزد شده و امیر (تیمور) بر سبیل مزاح مقرر میکند که یک خوان جواهر جریمه دزد است. بعد از مجلس، سلطان آن شب را در فکر این مشاهده که در مجلس رخ داد به سر برده و با کمک علوم غریبه در مییابد که تیمور به زودی شاه ایران خواهد شد. فردای آن روز خوانی از مروارید و جواهر - به عنوان جریمه دزد بازی دیشب- نزد تیمور برده و بعد از گفتن ماجرا از او میخواهد که بعد از پادشاهی کاری به کرمان نداشته و آن را به سلطان ببخشد. تیمور نیز بعد از تعجب فراوان آن را قبول کرده و به او دست نوشتهای میدهد که چنین کند که چنین نیز میشود. در تبیین اوضاع اجتماعی کرمان، در هفت سال قبل از سقوط اصفهان ، آرامش نسبی اوضاع و تعادل نرخهای بازار را مشاهده میکنیم، از جمله در باب ثروت خواجه محمد تقی (یکی از اهالی کرمان) میخوانیم که: «... در ثروت و تمول و اسباب، خواجه محمد تقی مشار الیه، از سایر اغنیا امتیاز و بر همگی در زیور نعمت و همت ترجیح داشت... و عموم خلایق از صغیر و کبیر برنا و پیر و اعاظم و اکابر الی سایر سکنه و متوطنین دار الامان کرمان، علی قدر مراتبهم هر یک مشغول عیش و عشرت و طرب انگیزی بودند. وفور اجناس بی حد و حصر و در تسعیرات کما تنزل بود، چنانچه گندم یک من بیست دینار ... ، روغن اعلی یک صد و پنجاه دینار و... بود.» ۳.۲ - یکی از وقایع مهم کتابیکی از وقایع مهمی که کتاب بدان میپردازد، جریان محاصره کرمان توسط طایفه بلوچ است. در روزهای پایانی کار صفویه، امیر شهداد بلوچ، آن قدر پیش روی کرده که شهر کرمان را در محاصره قرار میدهد و اقدام به غارت دهات اطراف میکند. حاکم وقت- که بیش از حد ضعیف شده بود- تحصیل داران وجوهات را طلبیده، مبلغی پول از تجار قرض کرده و با شهداد بلوچ نوعی مصالحه میکند که ۱۲ هزار تومان بدهد و بلوچ به ولایت خود باز گردد، سپس آن پول را به حساب مالیاتی تجار و مالکین بگذارد. این کار اتفاق میافتد ولی بعد حاکم اعلام میکند که اصفهان این پول را قبول نداشته و تجار باید دوباره مالیات بدهند. این امر موجب خشم مردم شده و به یک طغیان عمومی مبدل میگردد که بعد از کتک خوردن مامورین حاکم، با دخالت روحانیون شورش آرام میشود. سرانجام محمد قلی خان گرجی- که کودکی بیش نبود- از طرف شاه حاکم کرمان میشود. بدین طریق، در واقع عملا کرمانیها حاکم صفوی را از شهر بیرون کردند، هر چند به جای آن، یک بچه خرد سال، برای امور مملکتی که به اندازه نصف فرانسه یا تمام انگلستان وسعت دارد، آن هم در حساسترین ایام قرن - یعنی شش سال قبل از سقوط اصفهان- به کرمان فرستاده میشود. تصاویری از نمونه متن کتاب، نقشه کرمان، کتیبه بکتاش خان، مجد الاسلام، حزب توفیق و... در لابلای متون موجود میباشد. ۴ - وضعیت کتابفهرست مندرجات و تصاویر در ابتدا و فهرست نامها تحت عنوان «نام یاب» در انتهای کتاب آمده است. پاورقیها به توضیح کلمات متن اختصاص دارد. ۵ - پانویس
۶ - منبعنرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. ردههای این صفحه : کتاب شناسی | کتب تاریخ ایران
|